تاریخچه تقویم ایرانی


MR.Perfect

تاریخچهٔ استفاده از گاه‌شمار در ایران به حدودا دو هزار سال قبل از میلاد مسیح و همچنین قبل از پیدایش زرتشت بر می‌گردد. با گذر زمان و در طول تاریخ گاه‌شمار نگاری ایرانی تغییرات زیادی در خودش دیده‌است.

نوشته‌های کهن ایرانی حاکی از این است که گاه‌شمار ایرانی از گاه‌شمار بابلی‌ها الهاماتی گرفته‌است که سال ۳۶۰ روز داشت (۱۲ ماه ۳۰ روزه) و هر شش سال یک بار، برای هماهنگی فصل‌ها، سال ۱۳ ماهه می‌شد. حدود ۲۵۰۰ سال پیش، یعنی بعد از میلاد زرتشت و شکل گیری حکومت هخامنشی، گاه‌شمار ایرانی تغییراتی در خودش دید. این تغییرات رفته، رفته در طی حدودا ۳۰۰ سال به شکل نهایی خودش در آمد. با این دگرگونیها، نام ماه‌ها به نام ایزدان زرتشی در آمد و نام ایزدان زرتشتی به روزهای ماه‌ها هم اضافه شد. در این گاه‌شمار، هر روز ماه نام خودش را داشت.

گاه‌شمار‌های ایرانی

مطالعه تاریخ ایران باستان و تحقیقات اخیر در این زمینه نشان می‌دهد که انواع گاه‌شمار رسمی و محلی از روزگاران پیشین در ایران کهن معمول بوده‌است که از میان آنها سه گاه‌شمار زیر دارای اهمیت بیشتری بوده‌است:

  • فرس قدیم (هخامنشی)
  • اوستایی قدیم
  • مجوس و مغان

گاه‌شمار هخامنشی

تقویم رایج در اوایل حکومت شاهنشاهی هخامنشیان به نام فرس قدیم یا فرس هخامنشی معروف بوده‌است. متون کتیبه‌های باقی مانده از داریوش بزرگ در کوه بیستون در کرمانشاهان و سایر فرمانهای شاهان هخامنشی ما را از تقویم رسمی امپراتوری سترگ ایران زمین و چگونگی اصول زمان سنجی در آن روزگاران آگاه می‌سازد. متون این کتیبه‌ها و محتوای فرمانها بیانگر این حقیقت اند که ایرانیان قدیم سال را به دوازده ماه تقسیم می‌کردند و فصول را می‌شناختند. ماه‌های هخامنشی و معنای برخی از آنها عبارت است از:

  • ادوکن ئیش: هنگام کندن جوی, برابر با فروردین
  • ثور واهر: بهار پر غرور, برابر با اردیبهشت
  • تائی گرچی: سیر چیدن, برابر با خورداد
  • گرم پد: پای گرم, برابر با تیر
  • درن باجی: جاودانگی, برابر با امرداد
  • کاریاشیا: برابر با شهریور
  • بایگا دئیس: ماه پرستش خدا, برابر با مهر ماه
  • ورگزن: برابر با آبان ماه
  • اثری یادی: ماه پرستش آتش: برابر با آذر ماه
  • آنامک: ماه خدای بی نام, برابر با دی
  • سامیا: برابر با بهمن ماه
  • ویخن: برابر با اسفند ماه

در اخبار است که داریوش بزرگ دو نفر از منجمان نامدار کلدانی به نامهای نبوریمنو, کیدینوس را جهت اصلاح این تقویم به ایران دعوت کرد و ایشان با آشنایی به دانش نجوم یک سال شمسی را برابر با ۳۶۵ روز و ۶ ساعت و ۱۵ دقیقه و ۴۱ ثانیه معین نمود. به احتمال قوی سال و ماه ایرانیان را با اصول سال و ماه بابلی تنظیم کردند. این تقویم که قدیمیترین نمونه زمانسنجی در ایران است, تا زمانی که تقویم اوستایی در ایران رواج یابد تقویم رسمی کشور بوده‌است.

خصوصیات

آغاز سال

در تقویم فرس قدیم آغاز سال با آغاز پاییز مقارن و اولین ماه سال «باکیادئیس» با برگزاری جشن «باگایادی» توام بود. همچنین از قرار معلوم جشن مهرگان بعد از برقراری تقویم زرتشتی به جای جشن باگایادی برگزار می‌شده‌است.

مبدا و سرآغاز

در خصوص اینکه سرآغاز تقویم فرس قدیم از چه زمانی و متکی بر چه واقعه‌ای بوده‌است, اطلاع دقیقی در دست نیست. ولی بر اساس قرائن می‌توان گفت: چون آغاز سلطنت هر پادشاهی, مبدا تاریخی آن زمان محسوب میشده و در دولت بابل نیز چنین می‌کردند پس مادها و پارسها که چیزهای زیادی را از بابل و آشور اخذ و اقتباس کرده بودند, به احتمال زیاد این امر نیز از آنان گرفته شده‌است. همچنان که متون گلی پارسه تخت جمشید این احتمال را مقرون به حقیقت ساخته‌است.

شمارش ایام

در تقویم فرس قدیم, مانند عصر حاضر, روزهای هر ماه را با شمارش اعداد مشخص می‌کردند و هر ماه دارای ۳۰ روز بوده‌است. نمونه آن را در کتیبه بیستون می‌خوانیم:

چهارده روز از ماه ویخن گذشته بود که... نه روز از ماه گرم پد گذشته بود که...

فصل

در تقویم فرس قدیم, سال به چهار فصل سه ماهه تقسیم می‌شد و به کاربردن کلماتی همچون وهار به جای بهار و وهامین به جای تابستان و پاتیژ به جای پاییز که در زبان پهلوی معمول بوده مبین همین امر است. این واژه‌های باستانی امروزه در زبان کردی به راحتی قابل مشاهده‌است. کردهای ایرانینژاد هنوز این واژه‌ها را حفظ کرده‌اند و به بهار امروزی همان وههار می‌گویند یا به تابستان پارسی امروزی همان واژه پهلوی ایران باستان یعنی هامین را به کار می‌برند.

تقویم دینی مزدیسنا

بعد از پادشاهی داریوش بزرگ تقویم مزدیسنا در ایران رواج یافت و ماههای زرتشتی جانشین ماهای فرس هخامنشی گردید. این تقویم در تاریخ ایران به تقویم دینی مزدیسنا یعنی تقویم زرتشتی و یا تقویم اوستایی که بعدها تقویم یزدگردی شد مشهور است. این تقویم کاملا مذهبی است و بر اساس خواسته‌های دینی زرتشتیان و بر اساس انجام مراسم و فرایض دینی آنان بنا شد. به طوریکه هر یک از روزها و ماههای سال به فرشته یا فرشتگانی اختصاص دارد و انجام فرایض دینی را در زمانهای خاص توصیه می‌نماید.

خصویات

شبانه روز در تقویم مزدیسنا

در اوستا شبانه روز به پنج وقت یا گاه تقیسم شده: وانگاه , ربیتونیگاه , ازیرنیگاه , اویسروتریمگاه و اشهینگاه.

ساعت

واژه هاتر یا هاسر در فرهنگ اوستا و پهلوی به جای ساعت به کار گرفته می‌شود و یک هاسر برابر است با یک ساعت و ۱۲ دقیقه امروزی.

مناسبت‌ها و روز

روزهای ۳۰ گانه در این تقویم که هر یک به نام فرشته یا ایزدی نامگذاری شده‌است به شرح زیر می‌باشد:

    • هرمزد یا اهورازمزدا
    • بهمن یا وهومنه
    • اردیبهشت یا آش وهشت
    • شهریور یا خشتروئیریه
    • سفندارمذ یا سپنت آرمئیتی
    • خرداد یا هوروتات
    • امرداد یا امرتات
    • دی به آذر یا دئوش
    • آذر یا آتر
    • آبان
    • حورشید یا هورخشئت
    • ماه یا ماونگه
    • تیر یا تشتری
    • گوش یا گئوش
    • دی به مهر یا دئوش
    • مهریا میتر
    • سروشیا سرئوش
    • رشن یا رشئو
    • فروردین یا فره وشی
    • بهرام یا ورترئن
    • رام یا رامن
    • باد یا وات
    • دی به دین یا دئوش
    • دین یا دئنا
    • ارد (ارت) یا اشی ونگوهی
    • ارشتاد (اشتاد) یا ارشتات
    • آسمان یا اسمن
    • زامیاد یا زم
    • ماراسپند (مهر اسپند) یا منثر سپنت
    • ائیران

در خرده اوستا در گفتاری تحت عنوان سیروزه می‌خوانیم, نگهبانی از ۳۰ روزهای ماه به یکی از فرشتگان سپرده شد و به همان فرشته نامزد گردیده‌است و ایزدان معروف مزدیسنا, همان که روزهای ماه را به نامهای آنان خوانده‌اند و خود ایزدان بزرگ از همکاری مهین فرشتگان که آنان را امشاسپندان گویند, شمرده شده‌اند و بقیه همکاران و مددکاران آنها می‌باشند:

  • امشاسپندان = ایزدان همکار
  • هرمزد = دی به آذر, دی به مهر, دی به دین
  • بهمن = ایزد ماه, ایزد گوش, ایزد رام
  • اردیبهشت = ایزد آذر, ایزد سروش, ایزد بهرام
  • شهریور = ایزد خور, ایزد مهر, ایزد آسمان, ایزد ائیران
  • سفندارمذ = ایزد آبان, ایزد دین, ایزد ارت, ایزد ماراسپند
  • خرداد = ایزد تشتر (تیر), ایزد فروردین, ایزد باد
  • امرداد = ایزد رشن, ایزد اشتاد, ایزد زامیاد

ماه در تقویم مزدیسنا

ماونگه در اوستا و در تقویم مزدیسنا, هم به مفهوم سیاره ماه (قمر) و هم به معنای شبانه روز از زمان است. در این تقویم هر ۳۰ روز را یک ماه نامیده و هر سال را ۱۲ ماه می‌گرفتند, بنابراین هم ماه و هم سال در این تقویم اصطلاحی است نه حقیقی. اسامی دوازده ماه این تقویم همان اسامی ایزدان معروف دین بهی زرتشتی است و در تقویم امروزی ایران نیز با کمی تغییر محفوظ مانده‌است. این ماه‌ها شامل زیر می‌باشد:

  • فروردین: فره وشی یا فروهر
  • اردیبهشت: اش وهشت
  • خرداد: خورداد, هوروتات
  • تیر: تشتری
  • مرداد: امرداد, امرتات
  • شهریور: خشتر وئیریه
  • مهر: میتر
  • آبان: آبها, آناهیتا
  • آذر: آتر, آتش
  • دی: دئو, دئنا (خالق اوهرمزد)
  • بهمن: وهمن, وهومنه
  • اسفند: سفندارمذ, اسپنت ارمئتی

جشن‌ها

هر روزی که نام ماه و روز با یکدیگر برابر می‌شود ایرانیان باستان جشن می‌گرفته‌اند. امروزه نیز زرتشتیان این مراسم‌ها را اجرا می‌کنند. در تقویم مزدیسنا چون سال را ۱۲ ماه ۳۰ روزه حساب می‌شود پس ۵ روز اضافی را به نام اندرگاه می‌نامیدند که این اسم در دوره اسلامی به پنجه دزدیده یا خمسه مسترقه معروف گردید. هر یک از پنج فصل گاتها نیز به یکی از روزهای اندرگاه منسوب شده‌است. اسامی این پنج روز عبارت است از:

  • اهنودگاه
  • اشتودگاه
  • سپندگاه
  • وهوخشتره گاه
  • هیشتواشت گاه

مناسبت‌های سال

  • فروردینگان = فروردین روز (۱۹) در ماه فروردین
  • جشن اردیبهشتگان = اردیبهشت روز (۳) در ماه اردیبهشت
  • جشن خردادگان = خرداد روز (۶) در ماه خرداد
  • جشن تیرگان = تیر روز (۱۳) در ماه تیر
  • جشن امردادگان = امرداد روز (۷) در ماه امرداد
  • جشن شهریورگان = شهریور روز (۴) در ماه شهریور
  • جشن مهرگان = مهر روز (۱۶) در ماه مهر
  • جشن آبانگان = آبان روز (۱۰) در ماه آبان
  • جشن آذرگان (آذرخش) = آذر روز (۹) از ماه آذر
  • جشن هرمز = نخستین روز هر ماه
  • جشن خرم روز (دی دادار جشن) = دی روز در ماه دی
  • سپندار جشن = سفندارمذ روز (۵) در ماه سپندارمذ

سال و سر آغاز آن

از زمان هخامنشیان که اصول تقویم نگاری مصری از آنان اخذ گردید, ماه ایرانی معادل با ماه توت مصری آغاز شد و به دنبال آن اصلاحاتی صورت گرفت. در ابتدا آغاز سال را از اول پائیز به آخر اسفند منتقل کردند و فروردین ماه را اول سال قرار دادند. آنگاه برای تثبیت محل آن, کبیسه‌ای در نظر گرفتند که با اعمال آن در هر دوره ۱۲۰ ساله, آغاز سال در اول فروردین ماه ثابت می‌ماند. حمزه بن حسن اصفهانی (متوفی ۳۶۰ هجری) به استناد خدایی نامه می‌نویسد:

ایرانی زرتشتی با اول فروردین ماه به آغاز خلقت منسوب است, زیرا خلقت در روز هرمزد از ماه فروردین در نقطه اعتدال ربیعی بود. بعضی‌ها این امر را به خود زرتشت نسبت می‌دهند و معتقدند که او این تقویم را بر اساس مبدا آفرینش نهاد و اولین روز از سال را اعتدال بهار قرار داد. در منابع دیگر نیز می‌خوانیم آغاز سال در تقویم مزدیسنا از دی ماه بود که علت آن را تعلق خطر ایرانیان به این ماه که منسوب به آفریدگار است می‌دانستند و معتقد بودند آنان آغاز سال را با ماهی که به پروردگار منسوب باشد, نیک می‌دانستند و چون کبیسه به طور دقیق اجرا نمی‌شد, به تدریج دی ماه به اعتدال ربیعی رسید و این زمان با اصلاحاتی که داریوش بزرگ با اقتباس از مصریان انجام داده بود مصادف گردید و چون اول ماه توت مصری, با اول ماه دی برابر بود, فروردین ماه را به جای دی ماه برگزیدند و سه ماه به عقب بردند و اعتدال ربیعی را سر آغاز تقویم مزدیسنا قرار دادند که این رسم هنوز پابرجاست.

[۱]

فصل در تقویم مزدیسنا

بنا به روایت یشتها و خرده اوستا در ایران قدیم تنها دو فصل تابستان و زمستان وجود داشته‌است که مدت آنها مساوی نبوده‌است. مثلا گاه تابستان هفت ماهه و زمستان پنج ماهه یا بر عکس بود و این امر به آب و هوای هر محل نیز بستگی داشته‌است. فصل تابستان معمولا از فروردین تا مهر و فصل زمستان از آبان تا اسفند به طول می‌انجامید که پنج روز «اندرگاه»در پایان زمستان هم یادآور پنج ماه زمستان بود. بعدها با گسترش دین زرتشت, سال به شش قسمت غیر مساوی تقسیم و یا شش فصل (گاه) تقسیم شد که هرکدام از آنها «ییر» و یا «رتو»خوانده می‌شد و آخر هر یک از این فصول جشن معروف گاهنبارها برگزار می‌گردید. این فصول شش گانه عبارت است از:

  1. میذیوی زرمی: از اول اعتدال ربیعی تا روز چهل و پنج از آن است که تقریبا تا ۱۵ اردیبهشت ادامه می‌یابد
  2. میذیوی شم: به مدت ۶۰ روز می‌باشد
  3. پیتیش ههی: به مدت ۷۵ روز می‌باشد
  4. ایاترم: به مدت ۳۰ روز
  5. منیذیایری: به مدت ۸۰ روز
  6. همسیت منیذی: به مدت ۷۵ روز

پس از هخامنشیان

پس از سقوط شاهنشاهی هخامنشی و تسلط یونانیان بر ایران و تاسیس دولت سلوکیان و سپس رواج تقویم یونانی در ایران , تقویم مزدیسنا از رسمیت افتاد و به دنبال آن در دوره اشکانی اگر چه این تقویم در میان عامه مردم معمول بود, ولی به دلیل بی دقتی در اعمال کبیسه مورد استفاده قرار نگرفت و به تدریج به طور کلی مغشوش شد تا اینکه در دوره ساسانیان مجددا زنده شد. امپراتوری سترگ ساسانیان سیاست خویش را بر حمایت از دین زرتشت نهاد و در ابتدای امر به احیای آن اقدام نمود. در نتیجه به منظور برقراری مراسم دینی و دقت و صحت هر چه بیشتر در اعمال فرایض دینی آن, به تجدید حیات تقویم مزدیسنا و اصلاحات اساسی در آن پرداخت. به دنبال این روند تقویم مزدیسنا در دوره ساسانی با حفظ خصوصیات دینی, تقویم رسمی و سیاسی کشور ایران شد و مبدا آن از جلوس اردشیر پاپکان و تاسیس امپراتوری بزرگ ساسانیان در سال ۲۲۴ پس از میلاد قرار گرفت و شاهنشاهان بعد از او نیز همین روش را در پیش گرفتند تا به نام آخرین فرمانروای نگونبخت این سلسله, یزدگرد سوم نامیده شد.[۲]

تقویم یزدگردی

تقویمی که بعد از انقراض سلسله ساسانی در نزد ایرانیان که دین خود را حفظ کرده بودند رایج شد تقویم بزدگردی نام گرفت. این تقویم برای ایرانیان هند, پاکستان و ایران جهت استفاده در مراسلات و مکاتباتشان استفاده می‌شد. از آنجا که این تقویم ادامه تقویم فرس قدیم و مزدیسنا است, تاریخچه پیدایش آن از اسطوره‌های ملی ایران سرچشمه می‌گیرد. برخی آن را به هوشنگ شاه پیشدادی و برخی دیگر به جمشید شاه نسبت داده‌اند. همچنان که در تقویم یزدگردی نیز بعضی‌ها سال جلوس و برخی سال مرگ پادشاه را مبدا قرار داده‌اند.

خصوصیات

بعد از گذر سال‌های بسیار و بعد از این که ژولیوس سزار، در ۴۶ سال قبل از میلاد مسیح تقویم ۳۶۵ روزه رو اعمال کرد، پادشاه ساسانی اردشیر اول از این ترکیب که توسط سزار به کار برده شده استقبال کرد و ۵ روز به تقویم ایرانی اضافه کرد. در واقع این دو تقویم، و بسیاری از تقویم‌های کنونی دنیا که ۳۶۵ روز در سال دارند، از تقویم مصری اشتقاق پیدا کردند.

هر روز سال برای زرتشتی‌ها اسم و رسمی داشت، و ۵ روز هم به نام روزهای گاتاها که قسمتی از اوستا است به تقویم اضافه شد، ولی به دلیل عقب و جلو شدن روزها مشکلاتی در نظم تقویم ایجاد شد. جشن‌ها و روزهای مهم سال با اضافه شدن این ۵ روز به هم ریخت و باعث سردگمی مردم برای اجرای مراسم و جشن‌ها شد یه همین دلیل تا به امروز به دلیل این مشکل، بسیاری از جشن‌های زرتشتی در دو تاریخ متفاوت برگزار می‌شوند.هرمز یکم نوهٔ اردشیر اول و یزدگرد سوم تلاش‌های بسیاری برای سامان دهی این مشکل انجام دادند و تغییرات ایشان آخرین تغییرات این تقویم بود. در سال ۶۳۲ بعد از میلاد مسیح پس از به قدرت رسیدن یزدگرد سوم دورهٔ جدید تقویم نگاشته شد.

روزهای سال را به طور مساوی به ۱۲ ماه ۳۰ روزه تقسیم می‌کنند و پنچ روز اضافی را بعد از آخر ماه اسفند و یا اول ماه فروردین می‌آورند, اسامی ۱۲ ماه همان اسامی سال شمسی امروزی است. ایرانیان قدیم , خرده ایام, یعنی تقریبا شش ساعت مانده از هر سال را با اعمال کبیسه‌ای به نام بهیزک جبران می‌کردند, اما بعد از سقوط سلسله ساسانیان برخی از زرتشتیان دیگر کبیسه و بهیزک را در نظر نگرفتند و سال را تنها ۳۶۵ روز حساب کردند, در نتیجه اول فروردین ماه هر سال یک روز و شش ساعت عقب می‌رود و نوروز حقیقی با زمان تحویل آفتاب در برج حمل برابر نمی‌شود و در یک دوره ۱۴۶۱ ساله دوباره به نقطه اول می‌رسد.[۳]

بعد از اسلام

با فتح ایران توسط اعراب تقویم هجری قمری اعمال شد. برای سال‌ها تقویم رسمی کشور، تقویم عربی-اسلامی بود که ماه‌های عربی داشت و مبدا آن هجرت پیغمبر اسلام از مکه به مدینه بود.

جلال الدین ملکشاه سلجوقی

حدود ۴۰۰ سال بعد از فتح ایران به وسیله اعراب، جلال الدین ملکشاه سلجوقی به قدرت رسید و در زمان وی ایران به بزرگ ترین اندازهٔ خودش بعد از اسلام رسید. ملکشاه از افراد کارآمد و لایقی مثل خواجه نظام الملک طوسی و عمر خیام در پیشبرد مسائل استفاده می‌کرد.

در تاریخ ۳ رمضان ۴۷۱ هجری قمری، زیر نظر منجمین و ریاضیدان‌های مجرب اصفهان، تقویم جلالی در ایران، تنظیم شد که مبدأ آن نیز ۹ محرم ۴۷۱ هجری قمری قراردادی می‌باشد.

این تقویم خورشیدی و با ماههای فارسی بود.

حکومت پهلوی

بعد از گذشت حدودا ۹۰۰ سال از اولین تدوین تقویم جلالی، با تصویب مجلس شورای ملی در ۱۱ فروردین ۱۳۰۴، گاه‌شماری هجری خورشیدی تغییراتی کرد.(به عنوان مثال تعداد روزهای هر ماه از حالت نامنظم داشتن ۲۹ الی ۳۲ روز در آمد) و اسن ویرایش به عنوان تقویم رسمی کشور اعلام شد و تا به امروز در ایران استفاده می‌شود.[۴]

تقویم شاهنشاهی

تقویم شاهنشاهی در زمان سلطنت محمدرضاشاه پهلوی بر پایه تقویم هجری شمسی رسمی ایران مصوب سال ۱۳۰۴ در مجلس شورای ملی که اصلاحیه تقویم هجری شمسی جلالی تنظیم شده در زمان جلالدین ملکشاه سلجوقی بوده‌است، تنظیم گردیده و تمامی روزها و ماههای آن و حتی کبیسه بودن یا عادی بودن سال نیز همانند سال شمسی رسمی ایران است. تنها تفاوت آن در این امر است که مبداء تاریخی آن نوروز سال تشکیل حکومت شاهنشاهی هخامنشی توسط کوروش کبیر در ایران است. طبق این تقویم سال ۱۳۵۰هجری شمسی که بر اساس رای مجلس شورای ملی و مجلس سنای کشور پادشاهی ایران این تقویم، تقویم رسمی ایران می‌شود، که برابر با سال ۲۵۳۰ پادشاهی بوده‌است.

جمهوری اسلامی

پس از انقلاب اسلامی در ایران تقویم مبدا تقویم به هجرت پیغمبر اسلام بازگشت و این تقویم به نام تقویم جلالی شناخته می‌شود و پایه و اساس تقویم کنونی ایران محسوب می‌شود.

ماه‌های تقویم جلالی

فروردین

فروردین نام نخستین ماه و فصل بهار و روز نوزدهم هر ماه در گاهشماری اعتدالی خورشیدی است. در اوستا و زبان پارسی باستان فرورتینام، در زبان پهلوی فرورتین و در زبان فارسی فروردین گفته شده که به معنای فروردهای پاکان و فروهرهای ایرانیان است. بنا به عقیده پیشینیان، ده روز پیش از آغاز هر سال فروهر در گذشتگان که با روان و وجدان از تن جدا گشته، برای سرکشی خان و مان دیرین خود فرود می‌آیند و ده شبانه روز روی زمین به سر می‌برند. به مناسبت فرود آمدن فروهرهای نیکان هنگام نوروز را جشن فروردین خوانده‌اند. فروهران در ده روز آخر سال بر زمین هستند و بامداد نوروز پیش از بر آمدن آفتاب به دنیای دیگر می‌روند.

اردیبهشت

اردیبهشت نام دومین ماه سال و روز دوم هر ماه در گاهشماری اعتدالی خورشیدی است. در اوستا «اشاوهیشتا» و در زبان پهلوی «اشاوهیشت» و در زبان فارسی «اردیبهشت» گفته شده‌است. به معنی راستی و درستی، تقدس، قانون و آئین ایزدی، پاکی و... که بسیار هم در اوستا به کار برده شده‌است. همچنین دارای صفت عالی است به معنای بهترین و بهشت فارسی به معنی فردوس از همین کلمه‌است. در مجموع این کلمه به بهترین راستی و درستی است و در عالم روحانی نماینده صفت راستی و پاکی و تقدس اهورامزداست و در عالم مادی نگهبانی کلیه آتش‌های روی زمین به او سپرده شده‌است. در معنی ترکیب لغت اردیبهشت «مانند بهشت» هم آمده‌است.

خرداد

خرداد نام سومین ماه سال و روز ششم در گاه شمار اعتدالی خورشیدی است. در اوستا و زبان پارسی باستان «هئوروتات»، در زبان پهلوی «خردات» و در زبان فارسی «خورداد یا خرداد» گفته شده‌است. به معنای کمال و رسایی است و ایزدان تیر و باد و فروردین از همکاران خرداد می‌باشند. خرداد نماینده کمال و رسایی اهورامزدا است و در گیتی به نگهبانی از آب گماشته شده‌است.

تیر

تیر نام چهارمین ماه سال و روز سیزدهم هر ماه گاهشماری اعتدالی خورشیدی است. در اوستا «تیشریه»، در زبان پهلوی «تیشتر» و در زبان فارسی صورت تغییر یافته آن یعنی «تیر» گفته شده که یکی از ایزدان است و به ستاره شعرای یمانی اطلاق می‌شود. فرشته مزبور نگهبان باران است و به کوشش او زمین پاک، از باران بهره مند می‌شود و کشتزارها سیراب می‌گردد. تیشتر رادر زبانهای اروپایی سیریوس خوانده‌اند و هر گاه تیشتر از آسمان سر بزند و بدرخشد مژده ریزش باران می‌دهد.

مرداد

مرداد نام پنجمین ماه سال و روز هفتم هر ماه در گاهشماری اعتدالی خورشیدی است. در اوستا «امرتات»، در زبان پهلوی «امرداد» و در زبان فارسی «مرداد» گفته شده‌است و مرداد یعنی بی مرگی و آسیب ندیدنی یا جاودانی، پس واژه «مرداد» به غلط استعمال می‌شود و باید «امرداد» گفته شود. در ادبیات مزدیسنا امرداد یکی از امشاسپندان است که نگهبانی نباتات با اوست. در مزدیسنا خصایص امرداد عبارتند از:نیک اندیشی، صلح و سازش، راستی و درستی، فروتنی و محبت به همنوع، تامین اسایش و امنیت بشر که او را دارای کمال مطلوب کرده‌است.

شهریور

شهریور نام ششمین ماه سال و روز چهارم هر ماه در گاهشماری اعتدالی خورشیدی است. در اوستا «خشتروئیریه»، در زبان پهلوی «شتریور» و در زبان فارسی «شهریور» می‌دانند که در اوستا و زبان پارسی باستان و زبان سانسکریت به معنی کشور و پادشاهی منتخب و برگزیده‌است. این ترکیب بارها در اوستا به معنی بهشت یا کشور آسمانی اهورامزدا آمده‌است و شهریور در جهان روحانی نماینده پادشاهی ایزدی و فر و اقتدار خداوندی است و در جهان مادی پاسبان فلزات. چون نگهبانی فلزات با اوست او را دستگیر فقرا و ایزد رحم و مروت خوانده‌اند و روایت شده‌است شهریور آزرده و دلتنگ می‌شود از کسی که سیم و زر را بد به کار اندازد یا بگذارد که زنگ بزند.

مهر

در زبان سانسکریت «میترا»، در اوستا و زبان پارسی باستان «میثر» و در زبان پهلوی «میتر» و در زبان فارسی «مهر» گفته می‌شود و به معنی پیوستن است. اغلب خاورشناسان معنی اصلی مهر را واسطه و میانجی ذکر کرده‌اند. مهر واسطه‌است میان آفریدگار و آفریدگان و در زبان سانسکریت به معنی دوستی پروردگار و روشنایی و فروغ استو در اوستا فرشته روشنایی و پاسبان راستی و پیمان است. مهر، ایزد همواره بیدار و نیرومند است و برای یاری کردن راستگویان و بر انداختن دروغگویان و پیمان شکنان در تکاپوست. مهر از برای محافظت عهد وپیمان و میثاق مردم گماشته شده‌است از این رو فرشته فروغ و روشنایی نیز هست که هیچ چیز ار او پوشیده نمی‌ماند. برای انکه از عهده نگهبانی بر آید اهورامزدا به او هزار گوش و ده هزار چشم داده‌است و مقام مهر در بالای کوه «حرا» است، آنجایی که نه روز است و نه شب، نه گرم است و نه سرد، نه ناخوشی و نه بیماری. مهر از آنجا بر ممالک آریایی نگران است و مهر در همه جا حاضر است و با شنیدن آوای ستمدیدگان آگاه گشته به یاری آنان می‌شتابد.

آبان

در اوستا «آپ» در زبان پارسی باستان «آپی» و در زبان فارسی «آب» گفته می‌شود. در اوستا بارها «آپ»به معنی فرشته نگهبان آب استعمال شده و همه جا به صیغه جمع آمده‌است و نام ماه هشتم از سال خورشیدی و نام روز دهم از هر ماه را آبان می‌دانند. ایزد آبان موکل بر آهن است و تدبیر امور و مصالح ماه به او تعلق دارد. به سبب آنکه «زو» که یکی از پادشاهان ایران بود در این روز با افراسیاب جنگ کرده و او را شکست داده و از ملک خویش بیرون کرده، ایرانیان این روز را جشن می‌گیرند. دیگر آنکه چون بعد از مدت هشت سال در ایران عاقبت در همین روز باران شروع به باریدن کرد و بنابراین ایرانیان این روز را جشن گرفتند و آفتاب در این ماه در برج عقرب یاکژدم قرار می‌گیرد.

آذر

در اوستا «آتر - آثر» در زبان پارسی باستان «آتر» در زبان پهلوی «آتر» و در زبان فارسی «آذر» می‌گویند. آذر فرشته نگهبان آتش و یکی از بزرگترین ایزدان است. آریائیان بیش از دیگر اقوام به عنصر آتش اهمیت می‌دادند و ایزد آذر نزد هندوان «آگنی» خوانده شده و در کتاب کهن و مقدس هندوان «ودا» از خدایان بزرگ به شمار رفته‌است. آفتاب در این ماه در برج قوس یا کماندار قرار می‌گیرد.

دی

در اوستا «داثوش یا دادها» به معنی آفریننده، دادار و آفریدگار است و غالبا صفت اهورامزدا است و آن از مصدر «دا» به معنی دادن و آفریدن است. در خود اوستا صفت دی برای تعیین دهمین ماه استعمال شده‌است.

بهمن

در اوستا «وهومنه»، در زبان پهلوی «وهومن» و در زبان فارسی «وهمن یا بهمن» گفته شده‌است. به معنی خوب و نیک و معنی منش، نیک اندیش و نیک نهاد است و نخستین آفریده اهورامزدا است و یکی از بزرگترین ایزدان است و در عالم روحانی مظهر اندیشه نیک و خرد و توانایی خداوند است. یکی از وظایف بهمن این است که گفتار نیک را تعلیم دهد و از هرزه گویی باز دارد. خروس که از پرندگان مقدس به شمار می‌رود و در سپیده دم با بانگ خویش دیو ظلمت را رانده و مردم را به برخاستن و عبادت و کشت و کار می‌خواند ویژه بهمن است. لباس سفید هم از آن بهمن است و همه جانوران سودمند به حمایت بهمن سپرده شده‌اند و کشتار در ماه بهمن منع شده‌است. بهمن اسم گیاهی است که به ویژه در جشن بهمنجه خورده می‌شود و در طب نیز این گیاه معروف است.

اسفند

دراوستا «اسپنتا آرمیتی» در زبان پهلوی «اسپندر» و در زبان فارسی «سپندار مذ، سفندارمذ، اسفندارمذ و گاه به تخفیف سپندار و اسفند» گفته شده‌است. به معنی پاک، مقدس، درست، بجا و اندیشیدن، فروتنی، بردباری و سازگاری است. سپندارمذ یکی از امشاسپندان است که مونث و دختر اهورامزدا خوانده شده‌است و موظف است که همواره زمین را خرم، آباد، پاک و بارور نگهدارد. هر که به کشت و کار بپردازد و خاکی را آباد کند خشنودی اسپندارمذ را فراهم کرده‌است و آسایش در روی زمین سپرده به دست اوست. خود زمین نیز نماینده این ایزد بردبار و شکیباست و مخصوصا مظهر وفا و اطاعت و صلح و سازش است. بیدمشک گل مخصوص سپندارمذ می‌باشد.



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در شنبه 21 مرداد 1391برچسب:,ساعت 10:35 بعد از ظهر توسط Ashkan| |


Power By: LoxBlog.Com